تاريخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 | 18:59 | نويسنده : صدف

 

روزهای مدرسه (طنز)

 

خارج از مدرسه (کافه)
تقلب (چشمهایم برای تو)
روز امتحان (روز واقعه)
زنگ زیست (معنی عشق)
کیف مدرسه (محموله)
اولین کسی که معلم از او میپرسد (قربانی)
نگاه دانش آموز به معلم (میخواهم زنده بمانم)
معلمان مدرسه (جنگجویان کوهستان)
زنگ تفریح (حمله به توالت)
مدیر مدرسه (پدر سالار)
پنج شنبه (خانه دوست کجاست)
جلسه معلمان (نقشه قتل دانش آموز)
میز آخر (بهشت پنهان)
پای تخته (قتلگاه)
ورود مدیر مدرسه (تشریفات نظامی)
کارنامه های تجدیدی (سالهای دور از خانه)
تعطیلات مدرسه (روزهای خوشبختی)
نمره ۲۰ (آرزوی محال)
گرفتن تقلب از دست دانش آموز (بازی دیگر تمام است)
امتحان شهریور (شانس زندگی)
فضول کلاس (کارآگاه ویژه)
معلم در خواب دانش آموز (شبهی در تاریکی)
بردن کارنامه به خانه(نبودن سر بر تن)
شب امتحان (وصیت نامه)
قبولی شهریور (بازگشت به خانه)
تقلب کردن (بی تو هرگز)
زنگ کلاس (دیدار ارواح)
مدرسه (چوبه دار)
زنگ ورزش (امید دانش آموز)

 


تاريخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 | 18:59 | نويسنده : صدف

 

طنز جالب فک و فامیله داریم ...؟! (6)

 

از افتخارات ِ مادربزرگم اینه که دووس پسر نداشته
خب وقتی در سن 10 سالگی ازدواج کردی
دلت می خواسته دووس پسر هم داشته باشی ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

داشتم ماشین رو دنده عقب می‌آوردم تو حیات
مادرم اومده فرمون میده … بیا … بیا … بیا … نیا !
لوله آب شیکست خاک به سر !

 

********فک و فامیل داریم********

 

بابام بهم گفت پدر سگه کره خر !

دچار بحران شخصیتی شدم چطور همچین چیزی ممکنه؟

 

 

********فک و فامیل داریم********

 

زن داداشم برگشته به داداشم می گه :
اگه چی بشه تو منو می بری طلاق می دی ؟
داداشم خیلی جدی برگشته می گه :
اگه سکه برگرده به همون ۴۰۰ تومن !

فک و فامیله داریم ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

با کلی شوق و ذوق رفتم خونه
می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها من بالاترین نمره رو گرفتم
می گه : ببین دیگه بقیه چقدر خنگن
فک و فامیله داریم ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

یه فامیل داریم اون زمان که جومونگ نشون می داد
۱۴ هزار تا صلوات نذر کرده بود که جومونگ نمیره
فک و فامیله داریم ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

با بابام تو یه ماشین بودیم
بعد ۲ نفر خارجی‌ سوار شدن
بابام رفت بپرسه اهل کجایین؟
خیلی‌ با اعتماد به نفس با یه لحن سوالی‌ گفت: mede in ؟
فک و فامیله ما داریم ؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

مامانم هر وقت پشت تلفن می خواد با خالم تیریپ صمیمیت برداره
می گه جوجه هات (بچه هات) چی کار می کنن
خاله منم می گه خوبن توله تو چی کار می کنن
فک فامیله ما داریم؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

ما یه رسم خانوادگی داریم اونم اینه که وقتی سفره غذا رو پهن می کنیم
یا آب میاریم لیوان نمیاریم یا لیوان میاریم آب نمیاریم
این رسم در کل فامیل ما هستش و نسل به نسل منتقل میشه.
کلا خود درگیری داریم!

 

********فک و فامیل داریم********

 

کل فامیل می دونن که من تیک دارم دست خودم نیست چشمک می زنم
وقتی میرم پیش خالم هر یک ربع  نیم ساعت بهم می گه چیه خاله کاری داری؟
فک و فامیل داریم؟

 

********فک و فامیل داریم********

 

برادر زادم چهار سالشه زنگ زده می گه
عمه اون اسباب بازیه که گفتم حتما برام بخری ها
اگه یادت رفت زنگ بزن بهم تا یادت بیارم

 


تاريخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 | 18:57 | نويسنده : صدف

 

طنزهای خنده دار مورد داشتیم...!

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم با کناری ما کنار نمی اومده، میخواست کنار بکشه ولی الان با کناریمون ریختن رو هم واسه تخریب ما...

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

موﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ پسره ﺗﻮ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺱ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻣﻴﺬﺍﺷﺖ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩ
ﺍﺭﺯﻭﻥ ﺗﺮ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

موﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
.
.
.
ﺭﺍﻣﻮﻥ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

مورد داشتیم یه خواهر و برادره سر لوازم آرایش با هم دعواشون شده اونوقت پسره دو روزه که رفته توی اتاقش در رو روی خودش قفل کرده!!!

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم دختره کلیپسشو گم کرده
صبح نرفته دانشگاه!

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم طرف پنجاه سال سنشه بعد تو فیسبوک نوشته :تو jibe babam کار میکنم.
 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊


مورد داشتیم دختزه ﻓﺮﻡ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﺮ ﮐﺮﺩﻩ به این ترتیب...
ﻧﺎﻡ :شراره
ﻧﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ :جلالی
ﻓﺮﺯﻧﺪ :ﺳﻮﻡ!!!
اﯾﻦ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﻗﺒﻮل شده

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم اسم باباشو تو گوشیش"کجاییییییییی"ذخیره کرده!!!

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم پشت کامیون نوشته بود :
رفیق بی کلیپس ، مادر

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم دختره توی اتاقش درو میبسته صدای آهنگشو زیاد میکرده تا بوی سیگارش بیرون نره…!
 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊


مورد داشتیم
از طرف پرسیدن قبل ازدواج تحقیق کردی ؟؟؟
گفته عاره ...
هرکی باهاش بوده راضی بوده !!!

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم
دانشجوی ترم اولی درخواست مبصری به آموزش دانشگا داده

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم
طرف رفته خواستگاری
برادر عروسو با خوده عروس اشتباه گرفته

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

 مـورد داشـتیم دختره
نه درس خـونده
نه خـــــــوشگله
نه سـرکار میره
نه آشپزی بلده
نه اخـلاق داره
نه آرایش بلده
خلاصه بگم صفر
ازش میپرسن ازدواج کردی؟
با اعتماد به نفس کامل میگه نه هنوز دم به تله ندادم!
لامصب تو خودت معنی واقعی کلمه تله ای !

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم میخواسته لپ تاپ رو خاموش کنه رفته از پریز کشیده بیرون دیده خاموش نشده رفته فیوزو قطع کرده !

 

◊.◊.◊.◊.◊طنز مورد داشتیم◊.◊.◊.◊.◊

 

مورد داشتیم طرف تو پروفایلش زده بوده فرانسه زندگى مى کنه ،
بعدش تو دوشنبه بازار دیده شده


تاريخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 | 18:56 | نويسنده : صدف

 

جریان طنز و جالب آقوی همساده (2)

 

ماجراهای جالب آقوی همساده : “ازدواج اجباری !”
آقو ما یه بار رفتیم دخترمونو از همون کودکی با مسئله حجاب آشنا کنیم دیدیم روسری رو سرش نمیکنه برا اینکه تشویق بشه ما هم یه روسری سرمون کردیم،یهو پسر همسایه در زد ما هم با عجله رفتیم درو وا کنیم یادمون رفت روسری رو ورداریم پسر همسایه چشمش که به ما افتاد یه دل نه صد دل عاشقمون شد ازمون خواستگاری کرد مام تو این عصر بی شوهری از موقعیت پیش اومده نهایت استفاده رو کردیم جواب بله دادیم مارو برد خونه مادرش که عروسش رو بهش نشون بده…

 

آقو مادرشوهرمون گفت برای اینکه عروس من شی باید این امتحانو بدی،این دوتا تخم مرغو بگیر باهاشون بیف استروگانوف درست کن! مام کم نیاوردیم 3روز تمام رو تخم مرغا نشستیم جوجه شدن،جوجه هارو بزرگ کردیم مرغ شدن رفتیم فروختیمشون باهاش مواد بیف استروگانوف خریدیم درستش کردیم مادرشوهرمون اومد تست کرد دید نمکش کمه 4امتیاز ازمون کم کرد گفت نمیتونی عروس من شی نامزدمون نتونست این شکست عشقی رو تحمل کنه خودشو کشت خونواده ش رفتن بخاطر بازی با احساسات بچه شون از ما شکایت کردن 48سال رفتیم حبس…ها ها ها ها ها…راستی دخترمون هم 20سالش که شد رفت آمریکا مدل لباس شد! ینی از هر نظر داغونما داغون!

 

جریان طنز و جالب آقوی همساده (2)

 

ماجراهای جالب آقوی همساده : “مهد کودک !”
آقو ما یه روز با خانوممون رفته بودیم مهد کودک که بچه خواهرمونو بگیریم…اونجا که رسیدیم یهو یکی از ای بچه ها دوئید اومد تو بغل ما گفت سلام بابا جون! مام یکم خندیدیم برگشتیم زنمونو نگاه کردیم دیدیم داره دقیقاٌ همونجوری به ما نگاه میکنه که حسن نصرالله به بنیامین نتانیابو! نگاه میکنه! آقو جلو چشم بچه های مردم افتاد رو سرمون مارو به حد مرگ زد! دیدن ای صحنه ها رو بچه ها تاثیر گذاشت دارای خوی وحشی گری شدن خونواده هاشون رفتن از ما شکایت کردن 24سال رفتیم حبس…

 

تو حبس این داستانو برا یکی از زندانیا تعریف کردیم از شانس ما بابای بچه هه بود بخاطر همین تو این 24سالی که تو حبس بودیم روزی 18 بار کتکمون میزد…از حبس که اومدیم بیرون او بچه هه رو دیدیم که دیگه 27 سالش شده بود تا مارو دید چون پدر خوبی براش نبودیم اونم گرفت یه فصل کتکمون زد…ها ها ها ها ها ها…یعنی در ای جریانو بنده به طور کامل استخون بندی خودمو از دست دادم و الآن به معنای واقعی کلمه له له هستم!***



تاريخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 | 18:54 | نويسنده : صدف

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

اعتراف میکنم وقتی ۴ساله بودم یه اسکناس ۱۰۰تومانی داشتم،داداش بزرگم که ۲سال از من بزرگتر بود پول نداشت منم اسکناسه رو از وسط نصف کردم و نصفشو بهش دادم گفتم حالا هر دو ۵۰ تومان پول داریم بریم بستنی بخریم، باهم رفتیم مغازه و هرکدوم پول خودمونو تا زده بودیم که فروشنده مغازه که پیرمرد بود چشماش خوب نمیدید نفهمه پولامون نصفه و هرکدوم بستنی خریدیم و خوشحال برگشتیم خونه و واسه مامان تعریف کردیم، مامان خندید و گفت خب چرا پولو نصف کردین،باهم میرفتین اکناس صدتمانی رو میدادین ۲تا بستنی میخریدین

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

یه بار رفتم مغازه می خواستم ماست کم چرب بگیرم ، اشتباهی گفتم : ‌آقا ببخشید ماست کم مصرف دارید ؟

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

تو نمایشگاه کتاب غرفه دار بودم ، دهنم کف می کرد انقدرررر حرف می زدم !
تو یه روز شلوغ اومدم زودی قامت ببندم نماز بخونم تا دوباره شلوغ و وحشتناک نشده برم سر کار ، به خودم اومدم دیدم دارم میگم ۴ جلد نماز ظهر می خوانم قربتاً الی الله !

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

اعتراف می کنم که من تا کلاس پنجم دبستان همه اش گریه می کردم و بهانه می گرفتم که چرا من تو جشن عروسی مامان و بابام نبودم !

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

اعتراف می کنم اولین روزی که رفتم دانشگاه ، نیم ساعت توی حیاط نشسته بودم تا زنگ رو بزنن برم سر کلاس !

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

کلاس دوم راهنمایی بودم با دوستم ته کلاس نشسته بودیم . یه معلم هنر چاق بد اخلاقم داشتیم . گفت بچه ها یا نقاشی بکشین یا میتونیین درس زنگای بعد رو بخونیین ما هم هی نامه نگاری میکردیم درباره معلمه کلی چرت و پرت نوشتیم ( مثلا من نوشتم این شبیه دیو سالاره ! النگوهاشو نگا !! ) معلمه گفت چی مینویسی ؟ منم گفتم درس میخونیم از شانس ما کتاب حرفه هم جلمون باز بود نه ریاضی علوم ) اخر سر شاکی شد اومد پیشمون ! نامه رو نگاه کرد ! خدا میدونه ما چقدر خجالت کشدیم . بماند که اونم جبران کرد !

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

اعتراف می کنم که چون زانوهام مشکل داشت رفتم از زانوهام عکس رنگی بگیرم . داخل شدم ، آقاهه گفت شلوارتو دربیار و روی تخت دراز بکش ، دراز کشیدم ، یارو رفت بعدش یه صدایی شنیدم . یه نفر گفت : نفس نکش ، نفس نکشیدم . بعد گفت نفس بکش ، ۲ باره گفت نفس نکش ، بعد گفت نفس بکش . من هم به حرفش گوش می کردم ، واسه بار سوم گفت نفس نکش ، نفسم رو نگه داشتم ، ۲۰ ثانیه گذشت ، یواشکی نفس کشیدم آقاهه داد زد نفس نکش دیگه ! منم نفس نکشیدم . بعد گفت پاشو . من هم بلند شدم ، گفت شما بخواب ! دیدم یه نفر دیگه اون طرف هست داشتن از قفسه سینه اش عکس می گرفتن !

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

اعتراف می کنم بچه که بودم مامانم جرات نمی کرد با من سوار تاکسی بشه چون می دونست اگر راننده آهنگ بذاره من شروع می کنم به رقصیدن. اون هم چه جور !

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

دختر همسایه اومده زنگمونو زده ، در رو باز کردم، می پرسه کاری داری ؟ می گم نه عزیزم ، بی کارم ! گفت : ادویه کاری رو می گم !
تا یه ربع داشتیم می خندیدیم . از اون موقع هر وقت منو می بینه می گه کاری داری بالاخره ؟

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

تا ۸ سالگی فکر می کردم یه خرگوشم . چون وقتی بچه بودم پدرم همش می گفت من یه بچه خرگوش بودم که اونا از تو باغچه پیدام کردن و وقتی بزرگ شدم شبیه خودشون شدم . . . !

 

اعتراف های عجیب و جالب و خنده دار

 اعترافات خنده دار

 

اعتراف می کنم بچه که بودم گم شدم، مامانم پیدام کرد بهش گفتم : ” بهت نگفتم دستمو بگیر گم نشی ؟

 


تاريخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 | 18:49 | نويسنده : صدف

 

 

رفتم یه سیمکارت ایرانسل خریدم
همراه اول بهم اس داده: فکر نمیکردم بهم خیانت کنی ! واست متأسفم! بای !

 

موقع سال تحویل هیچ کس بهم تبریک نگفت
ایرانسل اس ام اس داده مشترک مورد نظر سرتو بزار زمین بمیر …

 

حسی که در دزدین آجیلهای عید هست در سرقت کردن بانک نیست !

 

تاریخ تمام شدن آذوقه آجیل عید :
بادام هندی ۱ فروردین
پسته ٢ فروردین
بادام ۴ فروردین
فندق ۵ فروردین
تخم کدو ١١ فروردین
تخمه ژاپنى ١٣ فروردین
نخودچى ٢٨ آبان !!!

 

در اصل خوابگاه دخترا باید اینجوری باشه

 لطیفه های جدید از شبکه های اجتماعی (2)


به این مورد دقت کنید :
وسط بحث کردن با مخاطب خاصت باشی ، بعد یه اس خفن بدی بعد اون جواب نده بعد فکر کنی حسابی ضایع شده بعد نگاه کنی ببینی شارژت تمووم شده اس نرفته بعد ببینی خودت ضایع شدی !
لامصبا چقدر تجربه در اختیارتون بذارم ؟ خودتونم رعایت کنید خووووو !
 

دختر : چن روز پیش دیدمت که سر پیچ به دخترا چشمک می زدی !
پسر : چشمک نمیزدم ، سر اون پیچ خیلی باد میومد یه چیزی رفت تو چششم !
دختر : آره ! بعدشم رفت تو ماشینت!!

 لطیفه های جدید از شبکه های اجتماعی (2)
 

این هواپیمای بوئینگ مالزی که گم شده ، اگه مادرم بشنوه میگه بلند شو ببینم زیر تو نیست ؟!
 


مورد داشتیم طرف اسم بچشو گذاشته ستایشِ ۲ !!!
 

اعتراف میکنم وقتی یکی به موبایلم زنگ میزنه و بهم میگه صدات قطع و وصل میشه ، بدون اینکه هیچ تکونی به خودم بدم میگم الان خوب شد و در ۹۹% موارد هم میگن آره آره الان خوبه !


تاريخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 | 18:46 | نويسنده : صدف

 

اینم نمایی از پشت در اتاق من

وقتی در حال خوردن پفک نمکی مینو هستم !

عکس های خنده دار و دیدنی

 

 

ینی عین واقعیته !

عکس های خنده دار و دیدنی

 

شرح در عکس !

عکس های خنده دار و دیدنی

 

یک روز معمولی در خوابگاه پسران !

عکس های خنده دار و دیدنی